جدول جو
جدول جو

معنی لزر بن - جستجوی لغت در جدول جو

لزر بن
روستایی از توابع تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از از بن
تصویر از بن
از ریشه، از بیخ، از اصل
فرهنگ فارسی عمید
(زِ بُ)
مرکّب از ز (حرف اضافه) + اسم، مخفف از بن. اساساً. اصلاً:
شنیدم ز دانش پژوهان درست
که تیر و کمان او (دخترگورنک) نهاد از نخست.
هم از نامۀ بیش دانان سخن
شنیدم که جم ساخت هردو ز بن.
اسدی.
رجوع به از بن و ز بن دندان شود
لغت نامه دهخدا
(لَ زَ)
دهی جزء دهستان سیاهکل رود، بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 17 هزارگزی جنوب خاوری رودسر و یکهزارگزی جنوب شوسۀ رودسر به شهسوار، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 400 تن سکنۀ شیعه. گیلکی و فارسی زبان. آب آن از پل رود. محصول آنجا برنج و چای. شغل اهالی زراعت و راه آنجا مالرو است ودر تابستان عده ای از اهالی برای تغییر آب و هوا به جواهردشت میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 24هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد به سردشت. کوهستانی، معتدل و دارای 291 تن سکنه که کردزبانند. آب آن از رود خانه آواجیر. محصول آنجا غلات، توتون و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ)
از بیخ. ازریشه. از اصل، فشردن آنچه در جراحت بود تا آنکه بچسبد پوست آن و خشک گردد خون بر آن، دارو کردن تا به شود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ زَ)
نام موضعی به سخت سر (رامسر) مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 106). دهی از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقع در 12هزارگزی جنوب باختری شهسواربه رامسر. جلگه، معتدل، مالاریائی. دارای 625 تن سکنۀ شیعه گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رود خانه گرگ رود و چال رود و محصول آنجا برنج و مرکبات و چای و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از از بن
تصویر از بن
از ریشه از پایه از اساس از اصل، اص هیچ: (همی دید کش فر و برز شهی است و لیکن ندانستش ازبن که کیست) (اسدی) یا ازبک دندان. از بن گوش بطوع و رغبت بجد. یا ازبک گوش. کمال اطاعت و بندگی و خدمتکاری از ته دل و مکنون خاطر از بن دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تنگ یا تسمه ی اسب، تنگ گهواره
فرهنگ گویش مازندرانی
نق زن، زنبور
فرهنگ گویش مازندرانی
دم در، قسمت پایین در
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان گلی جان قشلاقی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ولوپی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گلیجان ییلاقی شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزار جریب بهشهر، نقطه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان میان دورود ساری، از توابع دهستان گنج افروز
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر درخت، در سایه ی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان گیل خواران
فرهنگ گویش مازندرانی
نام بخشی از زمین های کشاورزی از دهستان دشت سر آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش پا
فرهنگ گویش مازندرانی